گل نرگس...
معلم طبیعت سَرِ كلاس حضور و غیاب مى كرد!...
معلم طبیعت سَرِ كلاس حضور و غیاب مى كرد!...
گُل لاله! حاضر!..
گُل اقاقى! حاضر!...
گُل شمعدانى! حاضر!...
گُل یاس! حاضر!...
گُل نرگس!...
گُل نرگس!
جوابى نیامد!...
دوباره تكرار كرد: گُل نرگس!...
دوباره تكرار كرد: گُل نرگس!...
باز هم جوابى نیامد!...
ازهمشاگردىهایش پرسید وآنها،فقط جاى خالىاش را نشان دادند!...
و معلم خوب فهمید كه گُل نرگس، مدتى است منتظر بهار است و
هنوز، فصل آمدنش ازراه نرسیده است!...
كاش همهى گلها با هم صدا زنند: گُل نرگس بیا!...
نظرات شما عزیزان: